هیجان چیست؟ از چیستی تا کارکرد
در نظر پروفسور گرینبرگ (نظریهپرداز درمان هیجان مدار) هیجان دادهای پایه از تجربه انسان است.اما لازم است که شناخت را به هیجان آورده تا به خود کمک میکنیم هیجان را بفهمیم، و نیز تمایلات عملی آن را در قالب تصمیم ها، رفتار و معنا ترجمه کنیم. در این مقاله به پرسش هیجان چیست پاسخ خواهیم داد و کارکردهای هیجان را باهم بررسی خواهیم کرد؛ با ما همراه باشید.
هیجان چیست؟
اکثر نظریهپردازان برای تعریف چیستی هیجان بر این توافق دارند که هیجان (Emotion)، الگوی واکنش پیچیدهای است که شامل الگوهای فیزیولوژیکی، تجربهای و رفتاری، و نیز عناصر است و آن هیجانات به افراد کمک میکند معنای خاص موقعیت ها را برای بهزیستی (Well-Being) خود ارزشیابی کنند. هیجان های اصلی تعداد متفاوتی دارند، اما چهار نوع آن در همه مشترک است؛ غم، خشم، شرم و ترس.
در کنار هیجان از الفاظی چون «عاطفه» (Affect) و «احساس» (Feeling) نیز نام برده میشود. پیشنهاد داماسیو برای تفکر درباره این الفاظ، تصور کردن درختی با تنه و ریشه ها، شاخه های اصلی و شاخه های کوچک برگدار است. عاطفه را میتوان به عنوان ریشه هایی با پایه های فیزیولوژیکی، مثل ذوقزده یا آرام؛ هیجانات را به عنوان شاخه های اصلی، مثل هیجاناتی با برچسب های طبقهبندیشده از قبیل خشم، غم، و ترس؛ و احساسات را شاخه های برگدار کوچک درنظرگرفت که ازنظر اجتماعی و شناختی بیشتر تأثیرپذیرفتهاند، مانند آزاردیده، ناامید، یا مشکوک. به طور خلاصه میتوان گفت که عاطفه بر جنبه های فیزیولوژیکی پنهانیتر، هیجان بر برچسب های طبقهبندیشده پایهتر و احساسات بر جنبه های شناختی و اجتماعی متمایزیافته جزئیتر تأکید میکند.
کارکرد های هیجان چیست؟
هیجان تعدادی از عملکرد های منشأگرفته تکاملی و مهم را به خدمت میگیرد تا به بقا کمک کند. اول و مهمتر از همه، هیجان به سرعت تمایلی عملی (Action tendency) را فراهم میآورد تا به ما کمک کند بقا یابیم. دوم به طور همزمان ما را به اطلاعاتی دربارهی آنچه که در آن موقعیت اتفاق میفتد در ارتباط با نیازهایمان تجهیز میکند، و قصد هایمان را به دیگران اطلاع رسانی میکند. سوم، هیجان سیستم اطلاعدهنده اولیهی ماست. بدنمند شده (Embodied) است؛ به این معنا که ازطریق ابراز بدنیمان از هیجان، وضعیت هایمان را به صورت غیرکلامی به دیگران اطلاع میدهیم. برای مثال، زمانی که ترس فعال میشود، ما را به تمایلی عملی تجهیز میکند: فرار کردن. زمانی که ترس را احساس میکنیم، به ما میگوید که در خطر هستیم، و ابرازگری یا عمل فیزیکی ما وضعیتمان را به دیگران مخابره میکند.
- هیجان ترس: در صورت ادراک آسیب یا تهدید میترسیم و ما را واداشته تا امنیت جویی کنیم و از آنچه که برایمان مهم است مراقبت کنیم.
- هیجان غم: فقدان یا از دست دادن چیزی موجب غم میشود و ما را واداشته که درصورت ممکن به آن مهم نزدیک شده و دوباره بدستش آوریم یا اگر قابل دستیابی نیست سوگواری کنیم.
- هیجان خشم: درصورت شکسته شدن مرزهای شخصی و ناکامی برای رسیدن به آنچه که اهمیت دارد فراخوانی میشود و مارا واداشته تا مرزبندی ها را دوباره و با شدت بیشتر انجام دهیم.
- هیجان شرم: درصورت احساس موردقبول واقع نشدن از نظر اجتماعی و طردشدن فراخوانی میشود و فرد را وادار کرده تا برای جبران شرایطِ پیشآمده تلاش کرده و تعلقجویی کند.
هیجان و نیاز؟!
در نظر فریجدا، هیجانات ارتباطاتِ بدنمندشده به ضروریترین نیازهایمان هستند. آن ها به سرعت ما را به موقعیت هایی متوجه میکنند که برای بهزیستیمان مهم هستند. هیجانات به ما میگویند چنانچه چیزها در مسیر ما پیش برود و ما را سازماندهی کنند، به طور سازگاری واکنش نشان میدهیم. هیجان به صورت روانشناختی ازطریق ارزیابی خودکار از موقعیت ها، در ارتباط با نیازهایمان بوجود میآیند و بدینترتیب هیجانات میتوانند به عنوان حامل نیازهایی در درونشان درنظر گرفته شوند. همانطورکه هیجان بخشی از فرآیند فراهمآورنده تمایلات عملی هدفمند است، ارزشیابی میکنند که آیا چیزی برای ما خوب است یا بد؛ این ارزشیابی میبایست از منطق تمایز داده شود، که ارزشیابی میکند اینکه آیا چیزی صحیح است یا غلط. آنچه که برایمان خوب یا بد است، ضرورتاً ازطریق نیاز یا دستیابی به هدف تعیین میشود. این یعنی مغز همواره وضعیت ارگانیسم را ارزشیابی میکند (در تعامل با محیط) که هرچیزی به شیوهی ارگانیسم پیش میرود یا خیر؛ آیا نیازهایش برآورده شده اند یا خیر.
انواع هیجان
هیجانات، تمایلهای عملی، پردازش اطلاعاتی و جنبه های ابرازگریشان همگی به صورت تکاملی بوجود آمدند تا به انسان ها کمک کنند، زنده بمانند و شکوفا شوند. هیجان ها و کارکردهایشان، اساساً سازگار هستند. در درمان هیجان مدار، تفکیک هایی صورت میگیرد که ابتدا بین هیجان سازگار و ناسازگار و نیز بین هیجان اولیه، ثانویه و ابزاری تمایزیافته میشود.
هیجانات اولیه چیستند؟ هیجانات اولیه، همان هیجانات ابتدایی هستند که مردم در پاسخ به محرک درونی یا بیرونی دارند؛ و اما هیجانات ثانویه در واکنش به هیجانات اولیه رخ میدهند. آنها بیشتر محافظ-خود یا دفاعیاند (سازگار نیستند) و مانع حضور هیجانات اولیه میشوند. هیجانات ابزاریچیستند؟!، هیجانات ابزاری به صورت اولیه تجربه شده و ابراز میشوند تا هدفی را بدست آورند و در ماهیت بیشتر دستکاریکننده[1] هستند. هیجانات اولیه زمانی میتوانند سازگار باشند که به ما کمک میکنند با موقعیت ازطریق دادنِ گرایش خوب به محیط و اطلاعات مناسب سازگار شویم. درغیراینصورت هیجانات اولیه ناسازگارند (به عنوان یک کارکرد احتمالی از ترومای گذشته یا مشکلات دلبستگی) و پاسخ هایی نیستند که به ما کمک کنند به طور سازگار با موقعیت مقابله کنیم. آن ها واکنشهایی در زمان حال به گذشته هستند و دستیافتن ارضای نیاز را به طور مستقیم جستجو نمیکنند.
طرح هیجانی یا طرحواره هیجانی؟ کدام یک صحیح است؟!
طرحها (Scheme) (یا مدل های درونی) ایدهی نظری معمولِ درحالگسترشی است که عملکرد انسان را توضیح میدهد. آنها شبکههایی در مغز و سازماندهیهای پویاییاند که بواسطه آن جهان و تعاملات با جهان رمزنگاری شدهاند؛ آنها ازطریق شکل دادن و تحتتأثیر قراردادن دیدگاه های متداول افراد عمل میکنند. طرحها، ساختار سابجکتیو درونیاند که در ابتدا غریزی هستند؛ اما درمیان تعاملهای تجربیات هیجانی زیسته توسعه مییابند.
واحدهای روانشناختی پایهی (مکانیسم های تولیدکننده) معنای هیجانی، طرح های هیجانی (Emotion scheme) هستند که ساختارهای تولیدکنندهی-عمل و – تجربهاند. به این ترتیب، طرح های هیجانی با طرحواره های شناختی (Cognitive schema) متفاوت هستند، که باورها را تولید میکنند و ارزشهای حقیقی را به محصولات زبانی، مفهومی و تجربهای دیکته کرده (تزریق فرم به قالب) و اطلاع رسانی میکنند به عبارت دیگر، طرحواره شناختی اشاره بر بازنماییهای ذهنی مبتنی بر زبانشناختی (Linguistic) است و ساکن و راکد (Static) است. درحالی که طرح به نقشه عمل اشاره دارد و یک فرآیند است تا چیزی ساکن.
طرح هیجانی به طور تفکیکشده، متشکل از پنج عنصر به شرح زیر است: (با مثال ترس از تروما)
- عناصر موقعیتی-ادراکی: محیط های جاری یا گذشته فرد را حاضر میکند و آگاهی بلاواسطه از خاطرات ضمنی و موقعیت جاری را شامل میشود. درمثال شکل بالا، ادراک مراجع از اتاق حال تاریک مادر، ترومایی از گذشته و ترس فعالکننده از موردحمله قرارگرفتن دوباره را به او یادآوری میکند.
- عناصر ابرازگرانه-بدنی: طرح هیجانیای را حاضر میکند که در تمام بدن پردازش میشود. هم احساس های (Sensations) بلاواسطه درون بدن (نظیر احساس رختشوری و گرهخوردگی در شکم که همراه با احساساتی چون تکانش های برقی در دست و پا است) را شامل میشود و هم ابرازی از هیجان (نظیر ابراز چهرهای ترسیده و خنده عصبی).
- عناصر نمادین-مفهومی: بازنمایی های کلامی یا تصویری از فرآیند های طرح هیجانی که بهواسطهی خودآگاهی تأملکننده متعلق به عناصر شماتیک (Schematic elements) ابرازی-بدنی و موقعیتی-ادراکی تولید میشوند. اغلب بازنمایی های نمادین، شکل بیانات کلامی را به خود میگیرند (برای مثال، «امکان داشت هرلحظه موردحمله قرار بگیرم»)، اما همچنین آن ها شامل کیفیت های استعاری نیز میشوند (مثلاً سیاه رنگ بودن) که همراه با طرح هیجانی هستند.
- عناصر انگیزشی-رفتاری: از طریق فرآیندهای طرح هیجانی فعال میشوند و در قالب هایی درارتباط با امیال، نیاز ها، آرزو ها، قصد ها (مثلاً در امان بودن از حمله) یا تمایلات رفتاری (رفتار های احتمالی، مثل خلاص شدن از ترس یا تلاش برای نادیده گرفتن آن) است.
- فرآیند هستهای طرح هیجانی، تمام مؤلفه های متفاوت، پیرامون هیجانی خاص را سازماندهی میکند (در این نمونه،ترس مرتبط با ترومای بسیار شدید)، و اکثراً فقط پس از خود-تأملی (Self-reflection) بر 4عنصر دیگر شناخته میشوند.
دیدگاهتان را بنویسید